توكل به معناي اعتماد و تكيه كردن است كه با حرف جاره (علي) متعدي مي شود و به معناي توكل بر ديگري است. در اصطلاح قرآني به معناي تكيه كردن به خداست. به اين معنا كه شخص از ديگران بريده و به خدا تكيه كند و از او بخواهد تا در كارهايش مددكار و يار و ياور وي باشد.
مفهوم توكل در اصطلاح قرآني به اين معناست كه شخص نبايد حتي به خود اعتماد داشته باشد و تعريفي كه برخي ها از اعتماد به نفس ارائه مي دهند با مفهوم اسلامي و قرآني آن مخالفت دارد. تنها زماني اعتماد به نفس درست است كه شخص به ظرفيت هاي خويش باور داشته باشد و بخواهد از آن براي دست يابي به هدف بهره گيرد و خود را به ديگري وابسته نكند. اين زماني است كه تكيه گاه خويش را خدا قرار دهد و بر اين باور باشد كه اين ظرفيت ها و توانمندي هايي كه در اختيار او است زماني مي تواند تاثيرگذار باشد كه اراده الهي با وي موافقت داشته باشد و توفيق يابد كه خواسته اش با خواسته و اراده الهي همراه و هماهنگ باشد. اين بدان مفهوم است كه اگر انسان هزار هنر و توان دارد مي بايست خود را وابسته به حق بداند و به اين باور رسيده باشد كه انتم الفقراء الي الله؛ زيرا اين فقر انسان به خداوند فقر ذاتي است و انسان هرگز نمي تواند حتي به خود تكيه و اعتماد داشته باشد؛ چون شخص وي همواره در حالت نياز ذاتي است و همان توان و قدرتي كه در اختيار دارد با منشئيت حق تعالي است.
توكل امري است كه انسان با حفظ اسباب و بهره گيري از آن انجام مي دهد؛ زيرا مي داند كه خداوند آفرينش دنيا را به گونه اي قرار داده كه بي اسباب نمي توان اميد اجرا داشت.
هر چيزي، از راه اسباب تحقق مي يابد. اگر كسي مي خواهد شترش را حفظ كند تا نگريزد مي بايست افزون بر بستن پاي شتر توكل بر خدا نمايد و اسباب را كارساز كند؛ زيرا خداوند است كه به اسباب، قدرت تاثيرگذاري مي دهد و اراده و مشيت الهي فوق اسباب است و هموست كه به اين اسباب معنا و مفهوم سبيت مي دهد. سبيت به معناي پيوند ميان دو چيز است. اين بينش و نگرش موجب مي شود كه شخص در رفتار خويش به گونه اي ديگر رفتار كند در حقيقت اين باور اعتقادي زماني مي تواند واقعي و كامل باشد كه به شكل نگرش و گرايش، خود را نشان دهد.
بسياري از مردمان از نظر علمي توكل را باور دارند ولي در مقام عمل به گونه اي رفتار مي كنند كه گويي تنها اسباب طبيعي جهان است كه تاثيرگذار است و يا اين كه آن چنان به خود و توانمندي هاي خويش باور دارند كه به نوعي شرك آلوده هستند.
اعتماد به نفسي كه اين گونه باشد خود از مصاديق شرك به خداست. انساني كه مومن است اعتماد به نفسي دارد كه توكل مبناي آن است. او بر اين باور است كه زماني اين اسباب و توانمندي ها مي تواند تاثيرگذار باشد كه خدا بخواهد و اراده كند.
در قرآن از كساني سخن به ميان مي آيد كه ايمان دارند ولي در مقام عمل اين ايمان را نشان نمي دهند، ايماني كه از مقام ذهن به قلب و جوارح منتقل نشده و در آن محيط تاثيري به جا نگذاشته است. از اين رو قرآن همواره بر ايمان و عمل تكيه مي كند و آن را دو پر پرواز آدمي به سوي حق مي شمارد.
كساني هستند كه در مقام ذهن و عقل به يقين و قطع مي رسند ولي در مقام قلب و عمل آن را انكار مي كنند. بنابراين كساني مومن واقعي هستند كه در مقام علم و عمل توكل داشته باشند و كارهاي خويش را به خدا واگذار كنند. اين توكل و تفويض، بايد در همه امور ريز و درشت انجام شود. بنابراين در اصلاح خويش و تزكيه نفس تا اصلاح امور جامعه (هود آيه 88) و تبليغ دين (يونس 71) و يا در برابر فشارها و اذيت ديگران (ابراهيم آيه 9 و 12) و يا توطئه هاي ديگران (نساء آيه 81) و شايعه هاي دشمنان و دوستان (ال عمران آيه 172) روزي و رزق (طلاق آيه 2 و 3) و در ديگر امور زندگي خويش مي بايست توكل كرد و به خداي خويش تكيه و اعتماد كرد.
2000 بازدید
توكل از علم تا عمل
خلیل پورمنصوری